بچه ها مادرم من رو خیلی تحت فشار گذاشت و اون لحظه یک جواب سریع ازم میخواست و مجبورم کرد قسم بخورم👇🏻
قضیه اینه که من با مردی مدتی جهت آشنایی ازدواج ارتباط داشتیم که فقط چند باری کافه رفتیم و یک بار هم مرکز مشاوره .این مدت واقعا کار بدی نکردیم و هردو خیلی محترمانه برخورد کردیم باهم فقط یکی دوبار موقع سلام اون دستشو دراز کرد و منم بهش دست دادم و یکبار هم ناخنم بلند شده بود و در حد ۱ ثانیه دست گذاشت روی ناخنم و براش سوال شده بود که ناخن مصنوعی چطور ترمیم میشه
مادرم حالا بعد از ۵ ماه این ارتباط تموم شده رو که نمیدونم از کجا ولی متوجه شد و با عصبانیت و نگرانی پرسید
یعنی حتی یک انگشت هم بهت نزد؟(چون براش مهمه و حساسه) و منم میدونستم اگه بگم اره خیلی بدش میاد
اولش قسم خدا و قرآن رو خوردم بعد هی اصرار میکرد که جون خودشم قسم بخورم که حتی یک انگشت هم بهت نزده🙁 و من قسم دروغ خوردم 🫠ولی بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم
البته بعدش رفتم توبه کردم و استعفار کردم و صدقه دادم
ولی بازم ناراحتم که این دروغ رو گفتم و با این حال هم میدونم کار بدی با اون آقا صورت نگرفته واقعا و کسی ازم سو استفاده نکرده
چیکار کنم🙁🫠
شما بودین اگه شرایط من بودید چیکار میکردید