با برادرشوهرم شریک بودیم .
وقتی من با همسرم عقد کردم کلی طلا و پول جمع شدن مامانم ی زنجیر طلا کادو داد خاله دایی هم گوشواره طلا ،نیم سکه با 200 میلیون پول نقد جمع شد
حالا برادرشوهرم فهمید ک ما پول و طلا چقدر جمع کردیم میخاست ماشین بگیره اونموقع ما پول توی مردم داشتیم صبر نکرد یکماه میگفت پول بدین آخرشم مشخص شد ما بدهکار به برادرشوهرم نبودیم برعکس اون حتی بود!
حتی وقتی پول و طلا رو فروختیم دادیم برادرشوهرم ماشین بگیره 3،4 ماه ماشینش گذاشت داخل یک پارکینگ
الان فقط زنجیر فروختیم نزدیک 100 قیمتش یود 🥲