2777
2789
عنوان

کتاب بامداد خمار خوندم

| مشاهده متن کامل بحث + 190 بازدید | 22 پست
کتک و خیانت میکنه خیلی زیاد بعدش خونه ای ک بابای محبوبه خریده بود توش زندگی میکردند میگفت باید به اس ...

کتابشوچقدخریدی

جهان دیوانه ای بی دردسرمیخواست من بودم که اهل سوختن بودم که اهل ساختن بودم
دلم براش سوخت .. چی میشه ک با محبوبه ازدواج میکنه؟ بعد طلاق محبوبه خوده منصور پیش قدم میشه برا ازدوا ...


منصور 2 تا زن میگیره از هردوتا هم بچه داشته منتها یکی از زنا سر زایمان میمیره

زن اولیه چون ابله داشته و میدونسته محبوبه نازاس میگه برو با همین ازدواج کن ولی من باید خانم بزرگ باشم

منصور هم از خدا خاسته قبول میکنه


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منصور 2 تا زن میگیره از هردوتا هم بچه داشته منتها یکی از زنا سر زایمان میمیرهزن اولیه چون ابله داشته ...

پس خوده منصورم دلش میخواسته .. ولی بیچاره محبوبه

تویی که داری امضا‌مو میبینی، خیلی خوشگل و نازیییی بوس به فرق سرت 🦖🤍  

نه کتابشو بخونی همش کتکش میزد خیانت میکرد زن صیغه میکرد و نازایی شو میزد تو سرش مادرش هم دخالت میکرد

خوندم رمانشو. محبوبه از اولش طاقچه بالا میذاشت

از وقتی دید باباش در حد نزهت برای عروسیش مایه نذاشت از رحیم دلسرد شد و چشمش دنبال زرق و برق خونه باباش بود. از اون چیزای رحیم که اول عاشقشون شده بود بدش اومده بود و گیر میداد بهش می خواست تغییرش بده. الکی دعوا می کرد. بی عرضه بود. کارای خونه رو اول رحیم بعد مادرش انجام میدادن. یه ریز دنبال این بود که رحیم برگرده بهش بگه تو از من بالاتری چون بابات ال و بله. بعدم منصورم بهش خیانت می کرد و دوتا زن داشت ولی چون منصور پولدار بود محبوبه حقش می دونست. همونطور که باباش به مامانش خیانت می کرد و مامانش به روی باباش نمیاورد حس می کرد چون مرده حقشه و کلا عرف بوده انگار. ولی چون رحیم پول نداشت برای محبوبه سنگین بود اونوقت با منصور یه بار هم دعوا نکرد سر زن داشتنش. در نهایت اینکه رحیم حداقل شغل داشت. منصور یه ادم بیکار بود که پولدار به دنیا اومده بود نهایت بلد بود بیکار بشینه تار بزنه

دانشجوی روانشناسی. علاقه‌مند به گربه ها، کتاب ها، هنر و ادبیات ژاپنی. در حال خواندن برای کنکور ارشد و در آرزوی مهاجرت به یکی از کشور های اسکاندیناوی. بسیار خودشیفته، غرب زده و وسواسی. من روانشناس نیستم. من فعلا سال دومم و حتی بعد گرفتن مدرکم قرار نیست درمانگر بشم. پس لطفا رو حرف من در حد کاربر عادی حساب کنین.

خوندم رمانشو. محبوبه از اولش طاقچه بالا میذاشتاز وقتی دید باباش در حد نزهت برای عروسیش مایه نذاشت از ...

ولی تنها چیز اینه بنظرم محبوب فقط مجردی خوشبخت بود رحیم ک خیانت کار و دست بزن داشته مادرشم بوده

منصورم هرچقدر خوب بوده بازم گزینه خوبی نبود هوو داشته و به هووش توجه میکرد و درحسرت فرزند بود و منصورم زود مرد بازم از جوونیش نفهمید

بعد مرگش پیش برادر و دختر هووش زندگی کرد ک خودش میگفت زندگی مستقل بهتره ...

درهرصورت سختی کشید بخاطر انتخابات اشتباهش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز