بیاین صادقانه بگیم ببینیم هر کدوم چه دغدغه داریم برای من این روزا عذابن از صبح تا عصر دانشگاه بعدش کلاس زبان بعدش خودم تدریس می کنم و دوباره کتابخونه درس خوندن 🤧 بعضی روزا یادم می ده غذا خوب بخورم سر کلاس صدای شکمم در می یاد که خیلی خجالت اوره حس افسردگی داریم وقتی همکلاسی هامو می بینم حس می کنم اگه پدرم کمی بیشتر تلاش می کرد منم دغدغه های دیگه ای داشتم ولی حداقل من تلاش کنم تا نسل بعد کمی اسوده تر باشن