من ۶سال پیش عاشق یکی شدم و فقد یکبار دیدمش و بعد از اون دیگه همچین احساسی رو با کسی تجربه نکردم هنوز اولین دیدارمونو یادمه
چشماش...
چشماش خیلی خاص بودن و من ازدواج کردم الان شوهرم منو دوست داره منم دوسش دارم ولی اون حسی که بار اول عاشق شدم تجربه کردم رو دیگه تجربه نکردم بعضی وقت ها میگم کاش اون بود شوهرم بهم علاقه داره ولی اجساس میکنم کار اولویتشه
چرا نموندی باهاش ؟الان این چیزا فایده نداره مجبوری فراموشش کنی شاید بهش میرسیدی اول از چشماش متنفر م ...
عشقم یه طرفه بود
منو نخواست یا شاید من اینجور احساس کردم ولی تلاش کردم جنگیدم برای به دست آوردنش با خودش هم جنگیدم فایده ای نداشت بعد یکی منو دید اقرار کرد که مثلا عاشقمه منم برای اینکه از زندگی بلاتکلیفی و بی کس بودن خستم شده بود ازدواج کردم ولی عاشقش نیستم و صرفا بخاطر خواسته های خودم وابستشم همین