سه چهار ساله زنشم
موند به دلم یه سال عین ادم یه هدیه بهم بده
سال اول یه دسته گل کوچیک داد همین
امسالم که نیستم خونمون فردا شب میرم
دیروز تلفنی کفتم یادت نرفته تبریک گفت گفت یادم نبود بعد جای مادرش بودم به مادرش و من تبریک کوتاه گفت دوتا پست م اینستا فرستاد همین گفت یه گل م بیای برات میگیرم
🙂همونم نگیره بهتره
خیلی بده دلم غصه میخوره
حداقل یه استوری میتونست بذاره
چی میگی گل ک گفته میگیره بدبخت پیامتم داده ک تبریکم گفته ک والا واسه ماهم همینکارو کردن منهای اینک گل هم نکرفت ولی حداقل یادم بوده نمیدونم شماها چی میخواین
روزمرد نزدیکه شماهم مثل خودش رفتارکنین،
ولی نمیدونم ایا این مناسبتهاست که به زن بودن ما معنا میده؟حتما کادو بگیریم یعنی ازمون تجلیل شده،؟؟یعنی شوهرامون(ازحق نگذریم)میرن سرکار بااین اوضاع اقتصادی و گرونی یه لقمه نون حلال حتی کمم باشه درحد توانشون برای ما میارن و ماهم هرچی دامون بخواد حتی کمم بوده باشه خریدیم و پوشیدیم و خوردیم با ندادن کادو یعنی دوستمون ندارن؟؟استوری بزارن دیگران بدونن که اره مازنمونو دوست داریم شما بدونین...کاری ندارم ولی تواین دوره زمونه مردی که نون حلال دربیاره و نزاره دست زن و بچه ش جلو کسی دراز باشه ایول داره،همینکه زبونی هم تبریک گفته یعنی دلی دوستون داره عزیزم
یادشم نبود من یادش انداختم
شما حرفات صحیح
اما شوهرمن یه اجاره میده بقیه روخودم کمک میکنم
خیلی اوقات دیدم به مادرش پول داده اما پول یه میوه واسه خونمون گفته تو بگیرندارم
میدونی بحث گول زدن خودمه که اگه یه شاخه گل صد تومنی دستش ببینم شاید بتونم خودمو گول بزنم شاید اندکی منو دوست داره اما میدونی واقعیت جیه اینکه شاید روزی ارزو کرده من بمیرم از دستم راحت شه زود بره زن دیگه ای اختیار کنه
خدانکنه عزیزم،خوب منم گفتم شوهری که اونجور باشه،حالا که میگی اینطوره پس حق باشماست خودت بهش بگو من ازت انتظار دارم یه روز درساله من دلم به یه شاخه گلم خوشه،من که اززندگی شما خبرندارم ولی کلی گفتم،اکه اینطوره کاملا حق باشماست
غصه نخور تنها نیستیم برای منم از در اومد فقط خیلی سرد گفت روزت مبارک گفتم مرسی🤣🤣🤣نه گل نه کادو نه محبتی
اخر شب بهش گفتم قبلنا یه وعده ی سر خرمن میدادی مثل تولدم الان هیچب. بعد ساعت دو یه استوری گذاشت یه عکس بدی از من گذاشت که خدا میدونه اصلا روم نشد ادد استوریش کنم
البته شونزده ساله ازدواج کردیم چهار پنج سالی حسابی تحویلم گرفت ولی بقیه نه
فردا مهمون داریم امشب رفتیم خرید مامانم گفت دارین میرین بیرون شیرینی بخرین بریم خونه ی مامانبزرگ ببینین چقد میشه دنگمونو حساب میکنیم تو بازار وایستاد با من دعوا کردن که اره چرا ما باید بخریم خودشون بخرن ما دنگمونو میدیم گفتم لطفا داد نزن یه شاخه گل نگرفتی کوچیکترین قدر دانی ای نکردی عدل روز زن وایستادی با من دعوا گفت چیزی نگفتم که چرا ناراحت میشی
حالا مامانم و خاله هام دنگشونو میدن همیشه ها اینجوری نیستن
