
خسته ام،خسته از این بازی تکراری دل
خسته از درد و غم و غصه و بیماری دل
خسته ازشعر و غزل های غم و دربه دری
خسته از شیون و از گریه و از زاری دل
دلم اینگار در این فاصله ها یخ زده است
چه کنم بی تو و این حجم گرفتاری دل
قلمی نیست بگوید غزلی باب دلم
شعری از جنس فریبنده ی تیماری دل
بی تو سامانه ی احساس دلم بارانی ست
می چکد از غزلاتم غم کم کاری دل
کاش بادی بوزد حال دلم تازه شود
خسته ام خسته از این قصه تکراری دل
🖤🖤🖤🖤