من یه دوست دارم خانم خیلی خوب و مهربونیه. بعد از دو ماه پیش هی گفت دعوتم می کرد خونشون و من می گفتم یک ماه دیگه میام. چون یک ماه بعدش می خواستم برم کربلا گفتم یکباره قبل کربلام برم خونش تا خداحافظی هم بکنم.
بعد دو سه روز قبل کربلام گفتم می خوام بیام، گفتم میرم دکتر، یک روز دیگه بیا. بعد زنگ زدم گفتم من دارم میرم کربلا، راستش میخوام قبل کربلام ببینمت، بعد گفت خونه مامانمم فردا خواستی بیا خونه مامانم تا ببینمت. فرداش زنگ زدم گفتم که میخوام بیام، گفت نه نمیخواد بیای، اذیت میشی اسنپ بگیری بخاطر من بیای. بعد پیام دادم بش که ناراحت شدم. پیام داد که خب بیا من فکر کردم اذیت میشی اسنپ بگیری. خلاصه نرفتم و ندیدمش. با اینکه خیلی دلم می خواست قبل کربلام حتما ببینمش.
گفت بعد کربلات میام دیدنت. الان یک روزه برگشتم از کربلا. اگه خواست بیاد، خوبه بگم نمیخواد بیای، اذیت میشی بخاطر من اسنپ بگیری.
شما بودید می گفتیدیا نه.