من اعصابم خورده و خیلی حساسم
مادرم باهام حرف میزنه من حرفی نمیزنم حوصله ندارم بعضی وقتا یا به یه چیزایی گیر میدم و ناراحت میشم
و بعصی وقتا بهم گیر میده بهم میریزم شاید در حدشم نباشه اما من بهم میریزم
مادرمم دعوام نمیکنه عذاب وجدان میده فقط این خیلی از داد و کتک بدتره برام
مثلا میگه من تحمل میکنم چون ساداتی دلم میشکنه بعضی وقتا
بخدا من نمیخام اینجوری کنم دست خودم نیست مریض کع نیستم
یا میگه خیلی خودتو میگیری مغروری من اصلا شخصیتم مغرور نیست اصلا حوصله ندارم فقط
بله وسواس دارم اما این وسواس نیست بنظرم
احتمالا فک میکنه دروغ میگی. عمل کن به جای حرف زدن تا ببینه صداقتت رو. و کمتر به دنیا اهمیت بده. بی حوصلگی به خاطر اهمیت ِ زیادیه که به دنیا میدی بدون اینکه خودت متوجه بشی اینقد اهمیت میدی.
روحت خسته شده و جاش اینجا نیست؛ اسیرش کردی تو دنیا و بی حوصله شده. نیاز به غذا و رسیدگی داره. غذای روح نه غذای جسم که آش و آبگوشت باشه.... به روحت برس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
