من نامزد دارم یعنی تا سالگرد یکی از تزدیکانم قراره ک به فامیلا نگیم ولی خانواده ها در ارتباطن
پسر خاله مادربزرگم رو من ندیدم اصلا ۳ سال پیش منو توی مراسمی دیده بود خلاصه درخواست داد منم گفتم خب فامیله ۱۲ سالم بزرگتره ننیتونه منظوری داشته باشه قبول کردم هر استوری گذاشتم لایک میکرد
پارسال ی ریلز فرستاد این ماه رو ببین به اندازه ی تو زیباست
گفتم ببخشید ولی متوجه منظورت نشدم!گفت خیلی واضحه عجیبه فقط پیامشو لایک کردم
چتد روز بعد با پیج فیک پیام داد من متوجه شدم اونه یک کلام نوشتم آقای .... فکر نمیکردم خاله پسرشو اینطوری تربیت کرده باشه و پیج اصلی رو هم انفالو کردم
چند وقت پیش خونه دایی مادربزرگم بودم که خودش و خانومش بزرگ یه طایفه هستن داشتم ظرفا رو میشستم این پسره زنگ زد گفت آره خانم خانوما هم اینجاست ماشالله خیلی کمک حالم بوده امروز *سنشون بالاست و فرزندی ندارن وقتی میام شهرستان میرم خونشون میمونم هم حوصلم سر نمیره هم اونا تنها نیستن و دوستم دارن خوششون میاد پیششون باشم*
نیم ساعت نشد پسره باز درخواست داد قبول نکردم آخر شب باز درخواست داد تا ۳ روز پشت سر هم درخواست میداد بلاکش کردم
بنظرتون این پیگیر بودن پسره ممکنه بخاطر این باشه ک زن دایی مادربزرگم تعریف منو پیشش کرده باشه ؟
خیلی بدم از این رفتارا میاد یه حس بدی بهم میده
حس میکنم همش کار زندایی مادربزرگمه زشته بهش بگم جریان رو؟؟یا بگم اگر شما چیزی بهش گفتی بگو دست از سرم برداره؟
حس میکنم خیلی زشت میشه اکر بهش بگم