کتاب بادام 🩷🩷🩷
داستان درباره یه پسر نوجوان هست که مغزش یه جورایی متفاوته و نمیتونه احساساتش رو مثل بقیه بچه ها نشون بده یا حتی بفهمه
مثلا موقع گریه یا خنده، فقط نگاه میکنه
مادر و مادربزرگش با تمرینهای مداوم سعی میکنن بهش یاد بدن که چه واکنشی باید نشون بده. تا اینکه یه روز یه اتفاق خیلی تلخ میافته و اون تنها میمونه و باید یاد بگیره از پس خودش بربیاد...
این کتاب در اصل یه داستان امیدوارکننده و تکاندهنده هست درباره معنای انسان بودن ، دوستی و عشق