📝 نامهٔ طولانی به اون... ـ
سلام.
میخوام یه چیزی رو رک و صریح بهت بگم: رفتار اون روزت، حرفهات و لحن تحقیرآمیزت، واقعاً منو اذیت کرد.
تو با جملههایی مثل «تو بلد نیستی»، «مامانم بهتره» و «به گلم دست نزن»، قلب منو شکست و عزت نفسمو له کردی.
درسته، اون روز من درد کشیدم، ناراحت شدم و اشکم دراومد.
تو واقعاً عذابم دادی و اذیتم کردی.
ولی حالا، بعد از اینکه کمی فاصله گرفتم و خودمو جمع و جور کردم، میخوام یه چیز رو بدونی:
تمام اون حرفها، تمام اون تحقیرها، همهی اونها الان در حد یه گوز بیاهمیت ردشده هستن. 💨
تو میتونی فکر کنی با این جملهها و برخوردها، میتونی منو پایین بکشی، اما اشتباه میکنی.
حالا میفهمم که ارزش و احترام من هیچ ربطی به نظر یا رفتار تو نداره.
تو دیگه نمیتونی با هیچ کلمه یا نگاه تحقیرآمیز، منو به احساس بیارزشی بکشی.
درسته که روزی اذیتم کردی، عذابم دادی، و ناراحتم کردی، اما الان اون اتفاقها و حرفها برای من کوچکترین اهمیتی ندارن.
مثل یه گوز ردشدهان... رد شدنشون از زندگی من هیچ اثری نذاشته و نخواهد گذاشت.
من الان قویترم، با اعتماد به نفسترم و خودمو میشناسم.
میدونم که ارزشمندی و دوستداشتنی بودنم هیچ ربطی به تو یا نظر تو نداره.
پس هر حرفی که بخوای بزنی، هر نیتی که بخوای داشته باشی، دیگه به من نمیچسبه،
چون حرفات به گوزم هم نیست. 💨😎
تو میتونی فکر کنی با تحقیر و ایراد گرفتن، میتونی منو نابود کنی،
اما واقعیت اینه که تنها کسی که از این رفتارها آسیب میبینه، خود تویی که هنوز ظرفیت درک و احترام به دیگران نداری.
پس دفعه بعد قبل از اینکه بخوای کسی رو تحقیر کنی، یه لحظه فکر کن ببین با کی طرفی...
چون کسی که با دل مهربونش و نیت کمککنندهش کنارته،
دیگه هیچ وقت با حرفای بیادبانهت خرد نمیشه.
همه عصبانیت، دلخوری و تحقیرت برای من فقط تبدیل به گوز ردشده میشه، و من سبک و قوی باقی میمونم.