با خودم گفتم امسال اصلا هیچی به روش نمیارم ببینم چی میشه ، آخه سال های قلبم هی میگفت روز مادره صاف اول میرفت به مامانش تبریک میگفت
صبحی تو واتساپ به استاتوس داشت میدید که آخرین هدیه ای که به مادرتون دادین چی بود
بعد رفتیم پیاده روی ، یهو برگشته میگه روز مادر کیه ، گفتم من خبر ندارم ، گفتم مشکل از او نیست سال اول مادرت باید یادت میداد که امروز روز زنده بابا زحمات زنت ازش تشکر کن ، ولی مادرت آنقدر بده که همش فقط تو رو تحریک میکنه که فقط اونو ببینی
هر چقدرم بعدش معذرت خواست گفتم ولم کن دیگه خستم
بچه ها من الان تو مراحل ای وی افم خیلی حساس شدم ، خیلی خستم ، همش فکر میکردم واسه روز زن امسال به سفر میبرتم یا یه تنوعی خیلی این مدت دارو ها اذیتم کرده
ولی بازم فقط به فکر مادرشه
بعد اینهمه پول خرج مادرش میکنه ، مامانش دیروز به من میگه ۳ سال پیش رفته بودیم اصفهان مسافرت ، اون ۸۰۰ تومن پول پسته رو که بردین من داده بودم🙁 گفتم خوب همش رو که دور هم خوردیم