من کلی از مامانم کینه دارم و عقده دارم
اصلا نمیتونم باهاش ارتباط بگیرم
وقتی کنارمه کلا عصبی میشم
رو مخمه
ولی بخاطر اینکه مادره سعی میکنم خودمو کنترل کنم
ولی کاراش یکسره جلوی چشممه
( نپرسید چه کارایی)
خیلی سخته
با همه خوبم
ولی وقتی مامانم حرف میزنه تو دلم، دوسدارم بپرم بهش
نمیدونم چیکار کنم
مامانم همچون بچه کوچیک دارم خیلی میاد خونه ام که کمک باشه برام واقعا هم کمکم میکنه
کلا وقتی هست من انگار بچه ندارم