با مادرشوهرم اینا تو یه ساختمونیم. خونه سه طبقه هست. جاریم وما و مادرشوهرم اینا هستیم.
ما و جاریم اینا آب گرمکنمون مشترکه. اب گرم کن خونه ماست اما لوله کشیدیم خونه ی جاریم اینا.
الان ابگرمکن ترکیده و شوهرم میگه فردا میرم آبگرمکن بخرم با مادرم. گفت چون اون آشنا داره و مغازه دار اشنای مادرمه و مشتریشه مامانم گفت منم بیام.
منم چون با مادرشوهرم مشکل دارم هر وقت اسمش میاد اصلا حالم بد میشه. چی بگم به شوهرم؟ بگم مادرت رو نبر؟ چکامادرشوهرم جوری باهام رفتار کرده ازش متنفر شدم و اصلا اسمش که میاد تنم میلرزه. میترسم پیش شوهرم باشه پرش کنه فقط. هرچند شوهرم دهن بین نیس و بچه ننه نیست.
ب شوهرم گفتم منو هم ببر میگه اخه گرمکن که چیز مهمی نیس. بعد گفتم چه ربطی داره منم میام گفت باشه