سلام من یه ی سالی میشه ازدواج کردم
ما تو ی شهر دیگ زندگی میکنیم
خانوادمون هم توی ی شهر دیگ
وقتی میریم شهرمون دو سه روز میمونیم
من طاقت دوری از شوهرمو ندارم برا همین همش خونه اونا میمونم
ولی واقعا سختم میشه باهاشون راحت نیستم
به نظرتون برم ی سر بزنم بعد دیگ برم خونه مامانم اینا دیگ روزی ک خواستیم بریم خونه شوهرم بیاد دنبالم؟
زشت نیست؟
شوهرت چرا نمیاد خونه بابات بخوابه یکی دو شب؟
حالا واجب نیست شب خونه بابات بخوابی
از صبح تا شب خونه بابات باشین شب واسه خواب برین خونه پدرشوهرت
دو روز اونجایین
روز اول برین خونه پدرشوهرت وسایل رو بزارین استراحت کنین
فرداش برین خونه بابات شبم برگردین خونه پدر شوهرت برای خواب
اگرم شوهرت منطقیه باهاش صحبت کن بگو همون حسی که توی خونه بابای من داری منم خونه بابای تو دارم
پس بهتره یه کاری کنیم به جفتمون خوش بگذره
توام یه شب خونه بابای من بخواب
به خاطر من از خودت بگذره یکم
اگرم که منطقی نیست اوقات خودتو الکی تلخ نکن
همون کاری که گفتم بکن
