یه دو سه هفته ای بود شوهرم به شدت بد شده بود مثلا لج کرده بود میگفت چندساله هرچی گفتی من گفتم چشم ولی تو هیچوقت ب من نگفتی چشم یا باشه یا اگر یخورده بحث بینمون بشه از حق خودم میام دفاع کنم گور میگیره و میگ چرا جواب پس میدی زبونتو کوتاه کن تو روز حداقل ۱۰۰ بار میگ من تو این چندوقت فقط اروم بعضی اوقات جوابشو میدادم یا حتی سکوت میکردم و حتی خیلی حرف طلاقو پیش میکشید ک من خودم اگر بخاطر دوتا بچه هام نبود ی لحضه هم واینمیسادم چه برسه سکوت کنم امروز دیگ ظهر نیومده خونه سریع کشیده زیر قر زدن و ایراد گرفتن از من و منم دیگ جوابشو خیلی پس دادم گفت اگر زبونت اینطوری پیش بره یا جواب منو بخوای پس بدی بجون بچه دیگ نمیخوامت یا زبونتو درست کن یا برو من دیگ اون روی سگم بالا اومد جیغ و دادوبیداد چون نزدیگ ۱ ماه بود دیگ خیلی صبوری کردم دیدم درست بشو نیست و خود خواههانه میخواد بره جلو حالا ک دید ن دیگ به سر رسیده منم ی صدایی دارم حالا کوتاه اومده دمنوش برام درست کرد ظرف شست و باهان خوب حرف میزد اما واقعا نمیتونم در مقابل رفتار خوبشم خوب باشم چون همین سه هفته خیلی بی احترامی بهم کرد تا اروم اومدم باهاش حرف بزنم گفت خفه شو الانم قهر نیسم فقط سرسنگین جوابشو میدم اونم برای بچه هامچون مجبورم دیگ خسته شدم از بحث بنظرتون الان کار درست چیه میشه کمکم کنین