2777
2789
عنوان

زن بابای حسوووود

| مشاهده متن کامل بحث + 731 بازدید | 79 پست
داداشتو بگو بیفتە بەجونشون بگەمن بە خواهرم بدهکارمازش چوب گرفتم باید کمد تحویلش بدمکو پول بابا؟؟بابا ...

نمیگه میگه چند بار ب بابام گفتم اون مال خواهرم بود پولشو بده براش بخرم درست کنم ولی بابامو میشناسم برا بچهاش تره خورد نمیکنه فقط بفکر زنشه فکر میکنه من خرم خبر ندارم

به درک عصبیم کردی ب حضرت عباس اصن هنگگگگ کردممم

بخدا از فشار عصبی سردرد گرفتم داروها خودم ودخترمو ندادم هنوز ظرفام مونده بیشتر زورم میاد سکوت میکنن فکر میکنن من خبر ندارم ببخشید ناراحتت کردم گفتم اینجا خودمو خالی کنم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عزیزم چ زوری میگفت مال تو نیست یا زنگ میزد. بیای ببری زودتر وقتی دستش چیزی امانته نباید همچین میکرد ...

اره باید میگفت مال تو نیست تازه بمنم گفت اگه حرفی بزنی ناراحت میشم یکی برات درست میکنم ولی مطمعنم یسال دیگم درست نمیکنه

اره باید میگفت مال تو نیست تازه بمنم گفت اگه حرفی بزنی ناراحت میشم یکی برات درست میکنم ولی مطمعنم یس ...

وقتی میترسه ناراحت بشن توام یکسره زنگ بزن و بگو درست کن دقیقا شبیه همون با همون کیفیت

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
خودت زنگ بزنبگو بابا یا بهم پس بدە یا پولشو بم بدە واقعا نداااارم براش بخرم

اخه پولشم بدن من همین رنگو دوس داشتم سفید قهوه ای چرک پسند هم بود باب دخترم بود الانم با دلخوری بیارمش هم حرص میخورم هم دلخوری پیش میاد چرا باید همچین کاری کنن

وقتی میترسه ناراحت بشن توام یکسره زنگ بزن و بگو درست کن دقیقا شبیه همون با همون کیفیت

هر روز میگم ولی بابام پولش رو نمیده ک بخره ازشون نا امیدم ی بابا باید هوا دخترش رو داشته باشه بابامن زورش میاد ی شکلات دست بچم بده

هر روز میگم ولی بابام پولش رو نمیده ک بخره ازشون نا امیدم ی بابا باید هوا دخترش رو داشته باشه بابامن ...

من جای تو بودم پیام میدادم تمام عقده و حرفامو میگفتم و تمام

ارزش من رو به جز کسایی که منو دوست دارند کسه دیگه ای درک نمیکنه
اخه پولشم بدن من همین رنگو دوس داشتم سفید قهوه ای چرک پسند هم بود باب دخترم بود الانم با دلخوری بیار ...

پس بهش بگو بابا کمدرو برام بیارید با شوهرم دعوام شدە

شوهرم گفتە کو کمد منم روم نشدە بگم نامادریم برداشتە بردە


من نمیخواستم چیزی بگم بخاطر گل روی خانومت ولی بخاطر زندگیم مجبورم بعدا شوهرم سرکوفتم میزنە


با پنبە سر ببر

نمیتونم زورم میاد میرم میبینمش دوتا حقوق بابام زیر چنگشه خوب هزینه کنه دست گذاشته رو زندگی مامانم دی ...

میفهمم و بهت حق میدم اما چاره چیه خواهر من؟پدرت باید منصف باشه که نیست

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟ 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز