شوهر منم بنده خدا دستش خالیه .والا شاید واسه هر کدوم یه جعبه شیرینی بگیرم و تمام .مادرم و مادرشوهرم.والا خرج و مخارج بالای زندگی امون همه رو بریده .دیگه نمیشه توقع داشت همه مناسبتها هم خرج کنند .کرایه خونه و قسط و قرعه و فلان .همین که ازشون کمک نمیخواییم بتید شکر کتند .والا
نمیگمنکشیده چرا کشیده
ولی شوهر من اعتیاد داشت قبل اینکا من بیام تو زندگیش مادرشم ولش کرده بود همش تو خیابونا بود و رفیق بازی میکرد بعدها اومد گفت اره من از تو خوشم میاد منم فقط از رو انسانیت گفتم باشه که بتونم درستش بکنم از این منجلاب دراد که بقدری سختی کشیدم تا ترک کرد تا رفبقاشو گذاشت کنار جتی مادرش سر یچی کوچیک بیرونش میکرد از خونه !بعد ۳ سال دیدم واقعا وابستش شدم ک بعد ۴ سال ازدواج کردیم
مادرش نه عروسی ن طلایی ن سرویسی هیییچکادی نکرد برای ما
حتی وسایل خود همسرمو بهش فروخت که بیاره خونمون و ما بعد ۲ ۳ سال ازدواج هنوز داریم ماهانه پول وسایلشو میدیم!
تو مریضیامون تو نداریامون تو اخراجش از شرکت هیچوقت مادرش نبود !ولی برای پسر کوچیکش طلا میخده میره بیرون برای عروسی ک هنوز نیومده داره خونه میخره و من هنوز مستاجرم تو خونه ۴۰ متری
