مامانم منو نوشته تو مسجد که برم کلاساش من اصلا دوست ندارم و مادرم سختگیره میگه نه باید بری نری فردا جن**میشی میری فلان کارو میکنی و... منم میگم نمیخوام میخوام زندگی عادی داشته باشم هم خدامون داشته باشم هم ائمه رو دوست داشته باشم هم عین مردم کیف کنم تفریح کنم برم بیام دوست دارم مرز های بین چادری و غیر چادری ها شکسته بشه و همه کنار هم شاد زندگی کنیم و دوست دارم بچه هایی که تو خانواده مذهبی به دنیا میان بتونن حق انتخاب داشته باشن
اونم لج کرده کلا خونه رو برامون زهر مار کرده