2777
2789
عنوان

بنظرتون اینا جن بودن یا چی

140 بازدید | 24 پست

من تو خونه تنهام


یعنی عمه ی مادر شوهرم هم هست ولی طبقه پایینه


مادر شوهرم و شوهرم رفتن مراسم خاک سپاری یه جوونی




حالا داشتم از پنچره بیرونو نگاه میکردم


که اولش ۲ تا زن دیدم که چادر سیاه تنشون بود تا رفتم جلو ببینم تو پوشت بوم چیکار میکنن سریع از جلوی چشام گم شدن




از کناره پنجره اومدم کناره چند دقیقه بعد رفتم ببینم دوباره ۲ تا زن با چادر سیاه دیدم که سریع بازم رفتن ندیدم کجا


خیلی ترسیدم




بعد دوباره رفتم کناره پنجره اینبار یه زن دیدم که رفت پشت ، پشت بام


بدنم داره مور مور میشه


پاهام خشک شده


یعنی چی بود


برم ماجرا رو به عمه مادر شوهرم توضیح بدم؟






نمیدونم زن بود یا مرد


هرچی بود چادر سیاه پوشیده بود واخم شده داشت راه میرفت




بخدا دروغ نمیگم با چشمای خودم دیدم یعنی چی بود

turk Giziam

سلام منم به جنا برسون

خب چجوری بگم، پوسته‌‌ی بيرونيم يه دختر قويه كه به كسی نياز نداره و خيلی خوشحاله؛ ولی درون خودم، یه دخترِ كوچولو با چشمای اشكی نشسته و منتظر يكی بياد ازش بپرسه چته.

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

زن چادر پوش پشت بوم خونه همسایه رو دید میزدی؟

داشتم از پنجره بیرون رو نگاه مبکردم

که آدم هایی رو میدیدم توپشت بوم های مردم حرکت میکرد

تا میرفتم دقیق تر ببینم از جلوی چشام گم میشدن

دیگه نفهمیدم دقیق زن بود یا مرد

فقط چادر سیاه تنشون بود

تا میرفتم دقیق ببینم غیب میشدن

turk Giziam

نگو ابجی بهش نگی سنگین تری منم یک چهارم بودم از پنچره بیرون و نگاه میکردم بابام خونه نبود و ابجی هم دو نیم ساله بود مامانم اشپز خونه از پنچره دیدم خونمون ویلایی حیاط مون. و با دیوار دور تادورش و گرفتیم بعد دیواره جوری نیست که آدم بتونه روش راحت بره چون تعادلش بهم میخوره می افته زمین

دیدم یه کسی سر تا پا سیاه پوشیده بود چشماشم به سفیدی میزد یه کیسه ی کهنه ای رو هم پشتش داشت من جیغ کشیدم جلو پنچره خوشک شودم اونم وایساد نگاه کرد بعد با سرعت تندی دور شود یعنی سرعتش عادی نبود من سرمو چرخوندم سمت مامانم بهش بگم بع سرمو چرخوندم دیدم نیست من ترسیدم مامانم گفت شاید توهمیشودی. هنوز یادمه سرتا پا سیاه بود باور نکرد مامانم باور نمیکنن

 خدا کنه روزی موفقیت همه‌ی فرزندان کروش و بزرگ رو بیبینم اون بالا بالا باهم صحبت میکنیم😘

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز