2777
2789

ما کلاس هشتم که بودیم منو دوستم از جلو مغآزه مس فروشی رد میشدیم یه پسری اونجا فردشندگی میکرد که من خیلی از رفتارش شخصیتش و کلا همچیش خوشم میومد خب کم سن بودم دیگه موند همونجا و تموم شد اون پسرم نمیدونم رفت سربازی یا چی دیگه نیومد اونجا

گذشت و گذشت خیلی کم میدیدمش و وقتیم میدیم حس خاصی نداشتم الان ۲۰ سالمه و دانشجو

دیروز از همون مسیر میرفتم خونه مامانبزرگم داشتم به همون دوران فک میکردم و رفتم حلو دیدم همونجاست😁

خندم گرفت از تله پاتی

گذشتم رفتم تو کوچه اومد پیشم صدام کرد گفت عذر میخوام شماره خونتونو میدین من همیشه شمارو با مامانتون میبینم الان تنهایین ولی چوت کم میام اینجا مجبور شدم😬


عین منگلا میگم برا چی؟ گفت اجازه بدین خانوادم زنگ بزنن بگن بهتون

منم گفتم تو کوچه و بدون اجازه خانوادم نمیتونم اینکارو بکنم😂بد گفتم؟

اصلا هنگمممم این پسرم بهم علاقه داشت خبر نداشتم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بعد کراش بچگی من عمو پورنگ و عمو فیتیلن


😂😂کارتونارم بگو

#حجاب یعنی مهربانی؛ 💕#مهربانی به زنانی که نمی‌خواهند در جامعه و نزد همسرانشان مقایسه شوند💕#مهربانی به مردانی متأهل که وفاداری را برایشان آسان‌تر میکنم  💕#مهربانی به جامعه ای که آرامش میطلبد 💕#مهربانی به مردانی که شرایط ازدواج ندارند 💕 #مهربانی به زنان مسن تر 💕#مهربانی به خودم که می‌خواهم درمحل تحصیل و کار، بیشتر از ظاهرم هوشمندی و تخصصم دیده شود 💕#مهربانی به خانواده هایی که پاره های وجودشان را در این راه غیرت و حجاب فدا کرده اند 💕#مهربانی به کسانیکه در این شرایط اقتصادی بار ظاهر و مسائل این چنینی را نیز باید تحمل کنند💕#مهربانی به مادران و پدرانی که نگران امنیت اخلاقی دخترانشان در جامعه هستند 💕#مهربانی به جامعه زنان که لازم نیست شوی ظاهر برای جلب جنس مخالف بگیرند و...🫠         |🌱مَولایَ یا مَولای♡ انت المالکُ وَ انَاالمملوک، و هل‌یرحم‌المالک‌اِلَاالمَملوُک؟ 

چه باحال🥲

اگر پیگیر باشه دوباره جلوت رو میگیره

 کاش میدونستم آخرین‌ غروبه، شهرمون جنگه خیابونا شلوغه، دستت تو دستم می دویدیم تو کوچه که ازم گرفتنت با یه گلوله...🕊🩶 برای شادی روح خواهران و برادرانم به آسمان با چشمان گریان می خندم. پاینده باد ایرانِ کورش؛ ایرانِ فَریان ✨️

مشخصه قصدش جدی هست خوب تلفن میدادی میگفت تلفن خانوادت را میخام

نمیتونستم بدون اجازه شماره بدم که

بعدشم با درس چطوری ازدواج کنم

تازه هیچ شناختی ازش نداشتم و نمیدونم چیکارست شماره رو بدم میگن منتظر شوهر بود😬

منم یادمع سال پیش قلبمو جا گذاشتم تو یه مغازه ای.

هر روز بخاطر مدرسه از کنار یه نمایشگاه تابلو رد میشدم

یبار تصمیم گرفتم برم نمایشگاه رو نگاه بندازم پر از تابلو و نقاشی های زیبا بود

همین که وارد شدم وایییییی عکس یه ادمو رو به روم دیدم قلبم رفت تو اسمون

سعی کردم بفهمم کیه یهو دیدم آینه بود. هیچی دیگه منم برگشتم خونه

.من تشریفاتی و مجلل و پرنسس نیستم. با من از قدم زدن زیر بارون...خیس شدن لباسا... پخش شدن ریمل رو صورت...گوش دادن به موسیقی...قدم زدن کنار ساحل...طبیعت گردی... پیدا کردن اهنگای زیرخاکی...فیلم دیدن...خوردن صبحونه صبح بارونی با بابا و مامان...با رفیقا فیلم دیدن و رقصیدن و خندیدن از ته دل حرف بزن:)

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792