من ۵ سال با یه پسر تو رابطه بودم اولش دیدم سبگار میکشه بعد ۳ سال ی روز گف من متادون میخورم اشتباه کردم کمکم کن ،کمکش کردم دارو خریدم و گف ترک کردم دیگه روم نشد ببرمش ازمایش ،بعد ۵ سال قرار حاستگاری گذاشتن و من یه روز گوشیش باز کردم دیدم ک مدام ساعت های ظهر میرفته باغ و گل و شیره میکشیدن ،هی میگفتن تو گوشی با پیام به هم که جنسش خوب بود ناب بود ،یکی از دوستاش گفته بود ،حشیش بیارم نوشته بود اره ،بعد خلاصه من بهش گفتم گفت نه بردم ازمایش ینی خودش اومد بعد زد گل و حشیش مثبت ،من نزاشتم بیان خاستگاری وای الان حالم بده همشمیگ فرصت بده ولی من دیگ خسته شدم ،از یه طرف انگار بدون اون نمیتوتم جنگ روانی دارم توروخدا کمکم کنید اون لره من ترک ،از کارشم اومده بیرون رفته دستگاه جوشکاری گرفته ،من معلمم ،توروخدا کمکم کنید
اعتیاد واقعا بلای خانمان سوزی هست واقعا آدم و اطرافیان را ذلیل و بیچاره میکند.
جالب اینه میگ ترک کردم بعد میگم بیا ازمایش بده میگ نه نمیخوام بدم میاد مگ بچم من ،اصلا بعد ۵ سال فهمیدن داغونم کرده از یه طرق نبودنشم دیوونم میکنه و دلممیسوزه