شما میگید میشه ینی

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/25

تعداد پست: 23983

ن

ضد حال خوردم

1404/09/14

|

01:01

عضویت: 1398/01/20

تعداد پست: 40399

آره

صبر کن، زوده

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

1404/09/14

|

01:03

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/25

تعداد پست: 23983

آرهصبر کن، زوده

نمیدونی چه حال بدی دارم خووهر

نمیدونم چی میشه

1404/09/14

|

01:03

عضویت: 1398/01/20

تعداد پست: 40399

نمیدونی چه حال بدی دارم خووهر نمیدونم چی میشه

اتفاقی که باید، توی زمانی که باید میفته

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

1404/09/14

|

01:04

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/25

تعداد پست: 23983

اتفاقی که باید، توی زمانی که باید میفته

اگه نیفته چی کار کنم

1404/09/14

|

01:05

عضویت: 1398/01/20

تعداد پست: 40399

اگه نیفته چی کار کنم

هیچ

راهتو عوض کن

ادم که همیشه تو کوچه بن بست نمیمونه

از کوچه میاد بیرون میره یه کوچه دیگه

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

1404/09/14

|

01:07

مدیر استارتر

عضویت: 1402/10/25

تعداد پست: 23983

هیچراهتو عوض کنادم که همیشه تو کوچه بن بست نمیمونهاز کوچه میاد بیرون میره یه کوچه دیگه

این هدفی که دارم آرزوی ۱۲سالگیمه

فکر نرسیدن یهش اذیتم میکنا

1404/09/14

|

01:07

عضویت: 1398/01/20

تعداد پست: 40399

این هدفی که دارم آرزوی ۱۲سالگیمه فکر نرسیدن یهش اذیتم میکنا

عیب نداره

بزرگ میشی هدفاتم بزرگ میشن

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش... #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

1404/09/14

|

01:10