دارم میرم تو ۲۴ سال این ماه
یه خواستگاری دارم ، خودش معمولی ، اما مادرش و خواهرش و عروساشون ، هیکلی و توپور هستن
من ریز و ظریف و کوچولو
حس میکنم مادرش عروس درست دوست داره ، زیاد بهم توجه نمیکرد
خانوادش هم مهمه ، حس میکنم مادرش نپسندیده ، به دلش ننشسته
میخوام به خاطر این موضوع ردش کنم
از یک طرف میترسم سنم بره بالاتر ، همچین کیسی نیاد
از یه طرف میترسم ازدواجم کن باهاش ، به مشکل بخورم
خدایا چی بگم بهت ، چی میشد یه شش سانت من و بلند تر میکردی