فکرمیکنم میخاست منو مشغول کنه خودش ی کارای زیر زیرکی انجام بده انقدر فکرمیکنم باید برم صاف اسایشگاه
ی کاری میکنه همش فکرمیکنم سقط کنم جدابشم خدالعنت کنه مرد بیشعورو.بجای لذت بردن ازین شرایط همش گریه منو درمیاره میگم اشتباه کردم
چند سالشونه؟اخه مگه میتونه نیاد خونه،مال کدوم شهرید؟چطور دلش میاد،بهش بگو منو اذیت میکنی طوری نیتسنیست اما بدون این منم ک رو سیستم عصبی بچه تاثیر میذارمگذار،بگو اذیتم نکن بذار بچه سالم بدنیا بیاد،کاش حداقل مامانت پیشت میومد یا میرفتی پیششون ک نخوای ببینیش حرص بخوری
نهایت نهایتش دلتو فقط ب بچت خوش کن،با پا قدمش دل اونم نرم میشه پشیمون میشه ،هیجوقت به هدیه ایی ک خدا بهت داده دست پس نزن
بخدا خونه نمیاد هروقت میگم کجایی میگه باغ پسرعمم اومدم خستگی درکنم.سمت رودهن.باایمو زنگ میزنم جواب نمیده میگم عکس سلفی بده نمیده میگه نت ضعیفه .پسرعمش ی مرد بشدت زن باز هست زن و بچه داره ی دور تسبیح دوس دختر و زن خراب هم میشناسه مطمئنم یکی واسه این دست و پا کرده.4صبح اگه کارش طول میکشه برمیگشت خونه میگفت بدون تو بدون رختخابم خابم نمیبره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
