داشتم ب همسرم میگفتم
انگار خدا روشکر سه ..چهار روزه مهمون نداریم
والا من تازه دارم یه نفسی میکشم بعد از کلی مهمون داری..
(خودمم ک حالم زیاد اوکی نیست این چند روز ..)
کسی هم خواست بیاد میگم نیستیم
(این با حالت تهدیدوار ب همسرم گفتم)😐😐😐
همسرمم میگفت اره بابا .. استراحت کن.😏😏
هنووووووز ده دقیقه این حرف از دهان ما خارج نشده بود ک از شهرستان زنگ زدن گفتن فردا هستین ما بیام
من اول تعلل کردم ک بگم نیستیم
ک یادم اومد اونا برای دکتر میخان بیان و شنبه ساعت 7صبح باید بیمارستان باشن🫤🫤
دیگه گفتم بله هستیم قدمتون برچشم 😄😄
کلا مهمان با خون و گوشت من عجین شده🫢🫢