من با یک آقا پسری تو اینترنت آشنا شدم همون روز که اوکی شدیم ظهرش که غیب شد 10 روز می شه تا امروز همین امروز برگشته پیام داده قبلش هم یکی از فامیل هاشون اومد گفت این یا یکی دیگه از بچه های گروه که می شناختم تصادف کردن تو کما هستن بعد من چند وقت پیش ها خاستگار اومد برام خوب بود حالا شاید دوباره هم بیان برای حرف های بعدی من فکر نمی کردم این پسره بر گرده حالا نمی دونم اینو چکار کنم خاستگار چکار کنم حالم خوب نیست گیجم بیشتر دوست دارم ازدواج کنم خوشبخت بشم این پسره هم حساس که باهاش آشنا شدم نمی دونم چکار کنم تو کما بوده یک هفته تصادف کرده بنده
وا مگه ازدواجت شوخی برداره؟یا از یکیشون خوشت میاد یا خوشت نمیاد دیگ...مگه به اون پسره قول ازدواج داد ...
آره از اول قصدمون ازدواج بود ولی وقتی رفت من نمی دونستم این بلا سرش اومده فکر کردم همین جوری شده خاستگار اومد و دیگه اونا هم خوششون اومد من بدم نیومد حالا معلوم نیست برای بار دوم هم بیان یا نه من فکر نمی کردم بر گرده یک دفعه امروز اومد و قبلش هم یکی از فامیل هاشون اومد گفت این تو کما هست و فلان بعد از چند روز بعد باز بعد از چند روز بعدش این اومد کلا نبودش ده روز شد هی گیر کردم بین همه چیز مغزم قفل کرده هیچکس هم نیست یک راهنمایی درست و درمون بهم بده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
از دوتا شهر مختلف دوتا قوم مختلف خانواده نداره روستا زندگی می کنه اینا مهم نیست ولی مجازی هست معلوم نیست کی برسیم من 24 سالم هست خیلی دلم می خواد ازدواج کنم خوشبخت بشم نمی دونم چکار کنم