تقریبا یکساله عقدم خودم معلمم شوهرمم کارمند یه شرکت خوبه خداروشکر پولدار نیستیم ولی درامدمون بدم نیس،اون موقع ک خانواده شوهرم اومدن خاستگاری گفتن بهش زمین میدیم ،بعد عقد گفتن نه نمیدیم و سهم دوتا بچه دیگمونم هست، یه بار مادرشوهرم بهم گفت مستقل بار بیاید ،هرچی از خودتون پا بگیره بهتره،خودتون زمین بگیرید بسازید این زمینه ک داریم بمونه برا بچه هاتون(حالا ما ماهی ۳۰ تومن قسط میدیم این حرفو زد اتیش گرفتم)،خلاصه صفر تا صد تا اینجا رو خود شوهرم خرج کرده از طلا بگیر تا جشن، سر عقدمون یه شام دادن و یه النگو بعدها شوهرم گفت انقد تیکه انداختن که تا قرون اخر بهشون برگردوندم،من با اینکه شوهرم داره خرج میکنه کار ندارم ولی توقعاتشون دیگه داره اعصابمو خورد میکنه،مثلا گیر داده بودن جشن عقد بگیرید،چرا نمیگیرید؟
یا سر وسیله ها میگن چرا فرش ۲۸ تومنی خریدین میرفتین از فلانجا میحریدین ک اون فرشاش زیر ۴۰ تومن نیست،یا میگن این تالاره ک میخواید عروسی بگیرید غذاش سرده فلانجا بگیرید در صورتی ک اون هزینش واسه ما زیاده،چرا میزناهارخوری نگرفتین،انگار نداریم واسه اینا معنی نداره ،شوهرمم دیگه رد داده که خودشون هیجی بهم نمیدن،ایراد اینجوریم میگیرن مگه من سر گنج نشستم
چیکار کنم با اینا نمیدونم😭