عزیزم مغازه یجوری بود که مختص یه صنف خاص مربوط به آقایون بود
اما هنوزم همسرم بیکار و بی حوصله است دارو مصرف میکنه
طولانی مدت خوابه حوصله کار کردن نداره
من میگم اون 1 تومن و بگیریم یه مغازه باز کنیم خودمم باهات میام مغازه رو میچرخونیم
اما قبول نمیکنه میگه پولم میره نمیتونیم راه بندازیم
از اینی هم که هست میشیم
آره خدارو شکر میکنم
آدم ناشکری نیستم
الان بحثش شد گفتم و چون پس اندازی که داشتم حاصل زحمت شبانه روزی شخص خودم بود
وگرنه دیگه این خونه رو با کم و کاستی هاش پذیرفتم و زندگیم میکنم و داریم ایرادایی که از دستمون برمیاد رو کم کم رفع میکنیم
چون بعید میدونم دیگه بتونیم به این زودیا خونه رو عوض کنیم
پس اندازی نموند که بخوایم بازم رو پول خونه بزاریم
مگر اینکه از متراژش کم کنیم که این کارم دوست ندارم
فعلا هستیم اینجا تا بعد ها ببینیم خدا چی میخواد
پسرم دیگه بزرگ شده و هزینه ها هم کمر شکن
به قولی گفتنی دیگه نمیشه دنبال رسیدن به آرزوهای خودم باشم باید بفکر آرزوهای پسرم باشم..
مغازه رو برادرشوهرم برنداشت عزیز به غریبه فروختیم اما پول دست برادرشوهرمه هر موقع بگیم پول و آماده میکنه میده
اما میگه مطمعن باشید بی گدار به اب نزنید
اونم که همسرم حال و احوالش اینطوریه منم میترسم
مثلا یکم اظطراب و استرس بهش وارد میشه دوباره حالش خراب میشه
هممون از این موضوع میترسیم
فعلا همینطوری مونده
امیدوارم خدا یه نگاهی ام به زندگی ما بندازه
یه ضرر مالی کوچولو دیگه یادم اومد
ایستاگرام عموم هک شده بود از طرفش یه پیام فیک اومده بود برای همسرم که درخواست پول کرده بودن به مبلغ 10 میلیون
و همسرم متوجه نشده بود که پیام فیک هست و با اینکه اون موقع نقدینگی هم نداشت سریع زنگ میزنه از دامادشون 5 تومن قرض میگیره با کلی عذرخواهی واریز میکنه به شماره حسابی که داده بودن
بعد که پیام به من نشون داد متوجه شدم که تایپ شخصیتی عموی من اصلا طوری نیست که اون دیالوگ هارو بگه و کلا یه طور دیگه ای صحبت میکنه.. و از سمت عموم پیگیری کردم دیدم نه بابا عموم بنده خدا بی خبر هست و متوجه شد که پیجش هک شده ...
ولی دیگه کار از کار گذشته بود و 5 میلیون از ما رفت...
همسر من چوب رودربایسی کردنش رو خورد
اگر اولش میگفت ندارم و قرض نمیگرفت اینطوری نمیشد
تعریف کردم که عبرتی باشه برای سایرن که یه وقت گول نخورن
