خواهشا حمله نکنید آخرین تاپیکامه دارم جمع بندی میکنم🤣🤣
دو روز پیش رفتم از یه شهر دیگه طلا خریدم از یه طلافروشی که پدر و پسرن بعد حدود دوسال پیش ازشون یه النگو تک گرفتم
پسره به باباش گفت میشناسیشون باباش گفت نه گفت ایشون همون خانومین که دوسال پیش ازمون یه النگو تک طلا سفید گرفتن(تا اینجاشو تاپیک زدم خیلیا گفتن رفتارش عادیه خیلیا مشتریاشون یادشون نمیره)سه ساعتم پسره دنبال جعبه خوشگل واسم میگشت آخرش یدونه پیدا کرد آیدی پیجشون روش بود /بعد تا یه مبلغی رو میشه روزانه واریز کرد بقیشو باید ندیده و نشناخته بهمون اعتماد میکرد تا روز بعد که پول اومد تو حساب واسشون واریز کنیم پسره همش به باباش میگفت اینا خوش حسابن قابل اعتمادن و این حرفا بهشون بده!!(من راستش تعجب کردم چون فقط یه بار ازشون خرید کرده بودم)
امروز باز رفتیم همون شهر مامانم ازشون خرید کرد پسره یجوری همش ریز نگام میکرد من روم نشد اصلا نگاش کنم خودمو همش با دیدن طلاها سرگرم کردم تا مامانم کارش تموم شد یهو دیدم پسره رفت بیرون واسه منو مامانم هویج بستنی گرفته بود(الان دو روزه باباش شماره بابامو داره به خاطر اینکه یه بخشی از مبلغو باید فرداش واسش واریز میکردیم شماره رو گرفت خیلیا گفتن شاید به خاطر آشناشدن باباهاتون رفته گرفته و این حرفا)
اساتید من درکی از این رفتار ندارم میشه تفسیر کنید اینم عادیه یا نه؟😂
لطفا روراست باشید تحمل شکست عشقی جدید ندارم😂
