بچه ها یمدت ک با شوهرم دعوا داشتیم سر عقد برادرشوهرم . اصلا مادرشوهرم منو دعوت نکرد اما شوهرم پسر بزرگ بود بودش ولی منو نگفتن. من عروس بزرگ بودم. البته بهتر چون که نمیبینمشون . دیگ شوهرمو مجبورم تحمل کنم وگرنه اونم کم از اینا نداره ! حالا مراسم روضه دارم فردا مال مامانه منه . به شوهرم گفتم ب مادرت بگو بیاد جهت احترام . ک اونم گفت خودت زنگ بزن بهش . بعد بهم برخورد من سر مراسم عقد نبودم اما دعوت کنم یعنی؟
وقتی دعوت نکردن و نرفتی الانم شوهرت بگه که نمیاد باید مامانت زنگ بزنه بهش
آخه ما یکسال جدا بودیم در حال طلاق بودیم . شوهر من خونش یکسال خوابید این نگف برو پیش زنت بخاب . پسر مجرد داشت تنها نبود ک بترسه . اما یکسال خودشونو به نفهمیدن زدن . نمیدونم چی شد آشتی کردیم و شوهرم برگشت بعد یکسال