بزرگ علوی چون بیشتر به کارهای سیاسی پرداخت و در دارو دسته تقی ارانی بود
و توی تله حزب توده افتاد
نتونست اثر در خور تأملی بنویسه
اما از آثار خوبش یکی همین چشمهایش هست
داستان استاد ماکان و فرنگیس که استاد ماکان خودش رو به سگ میبره و حزب منهدمش میکنه
یکی دیگه از کارهاش گیله مرد و دیگری چمدان هست
بقیه آثارش دوقروون نمی ارزن
اما نقدت به چشمهایش چیه؟؟ کجاش برات ملموس نبود؟