ازش بدم میاد دیگ هر بلایی دلش میخواد داره سرم میاره دوسش ندارم اصلا خیلی داره باهام بد تا میکنه همش بهم میگ تو خرابی تو فلانی
نگران من نیس
نگران یکی من و تو خیابون بیینه بگن چرا دخترش بیرون
عین یه بچه بارم اورده کسایی میزنه تو سرم که من از کاراشون خبر دارم
همیشه باهام بده
بگم دوس ندارم این جوراب و بپوشم بقران قسم میخورم که بهم میگه تو سرخودی میخوای جورابی ک خودت میخوای بپوشی
چرا میگی رشته مورد علاقم و برم
ازش بدم میاد🥲💔به هیچیم اهمیت نمیده دیگه ازش ضده شدم دوسش ندارم
مامان من ادعاش میا چرا میرم تو اینستاش با یه عالمه مرد پست رد و بدل میکنه چرا چت میکنه چرا حرف میزنه بهشم بگی بدش میا هزار بار دیدم چه حرفایی زده
مثلا یه غذایی درس کنم میگ اه اه خاک تو سرت از همسن و سالات یاد بگیر عرضه هیچی نداری چرا نمکش زیاده
کار کنم میگ چی کردی واسم به درد نمیخوری
کارم نکنم غر میزنه
همیشه بهم میگ به چیت مینازی دختر معتادی دیگه بابات معتاده
این مامانه؟چون بزرگم کرده هیچی نباید بگم؟چون بزرگم کرده نباید خودم تصمیم بگیرم برا خودم؟چون بزرگم کرده هرچی دلش میخا باید بگه؟
من از معده درد داشتم میمیردم زجه میزدم وایساده بود بالاسرم داد و هوار و فش که خون گریه میکردم دیگ نمیخام خوبیاشو ببینم فقط بدی هاش مهمه واسم چون هرچی خوبی دیدم شده اینکه رفتم دکتر برام قرص افسردگی نوشته🥲ببخشید زیاد شد حالم خوب نیس اصلا دلم میخاد برم فقط