2777
2789
عنوان

بیایین بگم همگی بیان

8 بازدید | 0 پست

مریض بودم پدرمم مریض بود

دیشب رفت داروخونه دامپزشکی دارو خرید

برای من نرفت دارو بخره

امروز صبح دیدم نامزدم اومده دارو داد از ساعت نه نیم بود تا ۱۱

بعد ما داشتیم تدارک ناهار اماده میکردیم یکی زنگ زد گوشی پدرم

اونم لباس پوشید به من گفت بیا بریم

منم با پدرم  کلا حرفی نمیزنم

نامزدمم ناراحت شد پا شد رفت

پدرمم دست پیش گرفته پس نیفته میگه اونا باید عقد کنن

ما نمیخواییم میخواد بهم بزنه


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز