هیچ کاری
هرجا میرم یا داداشم (متاهله)میبره یا با اژاس
هرجا میرم میپرسن با کی اومدی خجالت میکشم بگم
امشب حنابندون دوستمه دوستم زنگ زده با کی میای گفتم معلوم نیست عشقم میپرسه نمیدونم چی بگم واقعا
قرار بود داداشم ببرتم حالا جاییه نمیتونه بیاد میخام با اژانس برم خجالت میکشم اونم میگه شب خطرناکه و فلان
بعدا میترسم بزنه تو سرم که اره بابات فلان
خیلی ناراحتم موندم چی بگم نگم هم میاد میبینه بد میشه