تایپک پربازدید ادب کردن عروس

دقیقا 

کاملا هم موضوع رو یه مدل تعریف کرد که همه طرفشو بگیرن 

مخصوصا اونجا که گفت مادربزرگ زد پشت دست بچه و گفت عزیزم الان نباید چیزی بخوری!!کلمه ی عزیزم رو از خودش درآورد که مهربونی مادربزرگ رو نشون بده مثلاً!!!کی موقعی که می‌زنه پشت دست بچه بهش عزیزم هم میگه!!

ولی عروسه هم نباسد داد و فریاد اینا راه مینداخت اینم زشت بود رفتارش چون بازم همون چند وقتم مادر شوهره نگه داشته بوده بچه رو 

خوندم تاپیکو

مادرشوهر صد در صد مقصر بود.

چ یواش ی آروم چ هرکدام دیگه حق نداره نوه رو بزنه

اونم برا تنقلات و غذا🥲😐

اصلا چرا دخالت کرد تو زندگی پسرش باید میذاشت کار خودشون رو بکنن و پرستار بگیرن...

خواهر شوهر و همسرش هم که داغون

کلا تربیت و فرهنگ این خانواده مشکل داشت 

خدا بداد عروس بدبخت برسه

من هم اون تاپیک رو دیدم و حدس هم زدم استارتر ممکنه همون خواهر شوهر باشه چون خیلی انگار  به قول خودش دلش خنک شده بود از زندانی شدن عروسشون!!!!!!!

ولی یه نکته ای که برام جالبه در مورد عروس بود که خیلی ها از جمله شما نادیده گرفتیدش

عروس وقتی مادر شوهر پیشنهاد داده بود که بچه رو نگه میداره مخالفت نکرده بود و از اون بدتر اینکه ناهار و شامش رو هم گردن مادر شوهر انداخته بود که قسمت بد ماجرا اینه که باعث میشه نتونی به اون عروس حق بدی. در واقع با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن بود

اگر دوست نداشتی بچه رو مادر شوهر نگه داره مخالفت می کردی و دیگه خودت رو هم به بهانه بچه آویزون خونه مادر شوهر نمی کردی!!!

کسی که این کار رو می کنه باید قبول کنه که مادر بزرگ بچه با روش خودش بخواد بچه رو تربیت کنه و ایشون هم نباید معترض باشه چون خودش بچه رو بهش سپرده و کسی چاقو بیخ گلوش نذاشته بود که قبول کنه. عروس های امروزی اگر به نفعشون نباشه برای حرف مادر شوهر تره خرد نمی کنن پس به نظر نمیاد مجبور بوده بلکه تعارف مادر شوهر رو روی هوا زده!!

و داد و قال کردنش بیشتر حکم دست پیش گرفتن رو داشته

البته البته طبق گفته راوی ماجرا چون ممکنه همه ماجرا رو تعریف نکرده باشه

و اختلاف زن و شوهر هم فقط این نبوده باشه که کار به اینجا کشیده شده. مثلا شاید اصلا اون برادر کلا با کار همسرش و آوردن بچه خونه مادرش از اول مخالف بوده باشه یا شاید کلا سر موضوعات مختلف اختلاف داشتن که این موضوع بهانه شده

اما واقعا این دوره زمونه کسی می تونه همسرش رو زندانی کنه؟!!!

عروس زرنگ نبود متاسفانه

نباید چیزی میگفت 

اما جلوی چشم مادرشوهرش میزد رو دست شوهرش میگفت آت و آشغال نخوریا عزیزم 

بعد واکنش مادرشوهرشو میدید 😬😬😬🤣🤣🤣

ولی جدا از شوخی 

من بودم چیزی نمیگفتم ‌. سکوت میکردم و از فردا بچه رو نمیبردم اونجا و ارتباطمو کم میکردم 

اره 

کلا فرهنگ و شخصیت نداشتن

من تو همون تاپیک هم گفتم

من هیچوقت بچه پیش کسی نمیذارم . و اصلا اجازه ی صمیمیت بچم با بقیه رو نمیدم . اصلا به حق مادربزرگی هم اعتقاد ندارم

به نظرم عروس نباید قبول میکرد کسی بچه رو نگه داره ‌. قشنگ میبرد مهد ‌. پول میداد خدمات میگرفت ‌. با دوربین آنلاین هم بچه رو چک میکرد