من هیچ کاری انجام نمیدم انقد زد تو سرم بی انگیزه شدم
خاستم برم کتابخونه نبردم تا دل زده شدم از کتاب
خاستم ادامه تحصیل بدم همش میگفت تو اگ راست میگی به یچه هام برس
واسه خودم چیزی میگیرم میگه تو فقط بفکر خودتی درحالی ک دروغه
چون سلامتیم تو خطره دکتر گفت باید رژیم بگیرم
یه کره بادام زمینی و شیره خرما گرفتم با نون تست جو
گفتم برا صبحانم یا میان وعده البته به یچه هام هم میدم
بعد شوهر همش میگه تو فقط بفکر خودتی
انقد با روح ک روانم بازی کزد ۱۰۰ کیلو شدم هورمونام به هم ریخت کلی مریض شدم
دندونای جلوییم افتادن
پوستم داغون شد پیر و شکسته شدم منی ک انقد قشنگ و خوش استایل بودم
الان هیییچ اراده ای ندادم همش خابم
حتی نمیتونم کارای خونه انجام بدم
حتی حمام رفتن
کلی ارزو داشتم برا خودم
حتی نزاشت گواهینامه بگیرم گفت برا چیته
تا خاستم کاری کنم جوری بهم میپرید به بچه ها میگفت بیین این فقط بفکر خودشه اگ بفکر شما بود این کارا رو نمیکرد
حتی جرات اهنگ گوش دادن یا فیلمنگاه کردن ندارم میگه چه مرگته عاشق شدی
هرکاری میکنم ادم سابق نمیشم کلی مشاور گرفتم کلی فایده نداشت