باورمنمیشه دخترم خیلیییی شدید وابسته ب شیر من بود ی سال و۶ماهش یعنی جوری کمن اکه میخواستم بشینم روزمین بایدددددد سینم بیرونیود میکمسزد بدوناینکیبار خودش بکشه کنار انقدر میک میزد ضعف میکردم ولی اصلا نمیکشید کنار گاهی الکی تو خونه راه میرفتم ک نچسبه هی شیر بخوره بعد شیرممخیلییییی کم بود نوزادی شیرخشکی بود دوماه پیش دیدم هربار برا شیر خشکخریدناذیت میشیم پیدا نمیشه یا کم وقتی پیدا نمیشد مجبورمیشدیم چی دیگ بگیریم بعد یبوست میشد اینا خیلی ادیت بودیم بعد اینجوری بود ده تا شیشه هم شیر خشک درست میکردم نمیگفت بسه اینا قبل خوابم جون ب لب میکرد ادم تا بخوابه هیچوقتدنشد ثقت شیر خوردن خوابش ببره باید انقدرررر میخورد تا مناذیت میشد جداش کنم بذارمش گهوارش انقدر جیغ بکشه ک بازمشیر میخوام تا با هق هق بخوابه سه روز پیش خیلیییی اذیت شدم یدفعه گفتم دیگ بهش شیر نمیدم همیشه جزوبزرگترین فوبیاهام بود چجوری این وابستگی ازش بگیرم فکر میکردمخیلی سخت باشه ولی بمیرم براش اذیتمنکرد خودش همش میاد سینه هاممیبثسه سرش میذاره روشون قلبم تیکه میشه😭😭ولی نمیخوره
حالمخیلییی بده مظلوم شده الان بغلش کردم بوسش کردم گذاشتمش گهواره خوابید حالم بدهههه انقدر مظلوم بهش نمیاداصن😭😭😭😭چ غلطی بود کردمانقدر زود گرفتمش عذاب وجدان شدید دارم تا۲سالگی ندادم به خیلی زود بود😭😭