از صب تا شب با کل خونه دعوا میکنه ب مامانم میگ برو سیگار بیار پول نداری فحش مید برو غذا انگار مامانم مرد خونس باید فکر پول غذا خوزاکی همه چی باشه قرض کنه از مردم
خودش ۶۰ سالشه ازش متنفرم زندگی مامانمو سیاه کرد اخرشب دیگ میاد خودشو مظلوم میکنه ب مریضی میزنه میگ تنهام بیا پیشم بشین بام حرف بزن
قبل مامانم ی زن داشت انقد اذیتش کرد زنه خودشو سوزوند اتیش زد فوت شد هم دلم میسوزه براش هم ازش متنفرم