از ساعت ۵ صبح بیدارم دیگه خوابم نبرد ساعت ۶ شوهرم رفت ساعت ۷ رفتم بیمارستان ی شهر دیگه ی ساعتی پشت فرمون بودم رسیدمم کلی بیمارستان راه رفتم از زایشگاه ب ازمایشگاه 🤣😂
دیگه بعدش بازار و خرید لبو شلغم کرفس و اینجور چیزا دوتا گل طبیعی خوشگل و دوباره برگشت بیمارستان و همون علافیا 🥴
ی ساعت تو راه برگشتم خونه کرفس ریز کردم شستم گازو پاک کردم ظرفارو شستم الانم میخوام چای بخورم بلکه بشوره ببره امروز 😂