از دیروز عصر به دخترم شیر ندادم به سینه هام تلخک زدم یکم خورد گفت تلخه بازم خورد ولی من ندادم زود گفتم ای درد میکنه حواسش پرت کردم بعد دیشب هم یکم شیر پاستوریزه بهش دادم امروز هم از صب بیدار شد دید سینه هام سیاه شده خودم با مداد چشم سیاه کردم هی میگه بده من میگم اوف شده اینا
ولی بشدتتتت وابسته ب سینه بود زیاد بیتابی نکرده البته اینطوریه کدمن اگبشینم باید شیر بخوزه از صب ننشستم روزمین
چندروز طول میکشه بنظرتون
من رژ قرمز زده بودم 😂😂😂 یه هفته گلم
دوسه روز طول میکشه بعدش یادش میره
تقریبا بین یکماه یکم بیشتر یکم کمتر
سه روز طول کشید ولی چقد غصه خوردم می اومد طرفم شیر میخواست
با اینکه دوسال و دوماه بهش شیر دادم بازم دلم نمی اومد
پسر من چند بار بی تابی کرد
خیلی وابسته بود و شیر میخورد
برای اینکه خودمم اذیت نشم نصف شبا که بیدار میشد زود بهش شیر میدادم سینم خالی میشد بچمم یکم راحت میشد..بعد سه شب دیگه نصف شبم ندادم و شب چهارم اصلا بیدار نشد..
قربونش برم چقدر ناراحت بود.صداشو ضبط کردم🥲شیرین زبونم دلم تنگ شد
منبرا پسرم روز اولی کتصمیم گرفتم شیر ندم بهش انقدرررررگریهذکردمانقدر گریه کردم ولی یادم نیست چجثرس فراموش کرد ولی دخترم انقدررر اذیتم کرده بخدا یعنی جزو یکی از ارزوهام شده شده روزی کمنبشینم رثزمین این نیاد سکتم برا سیر مهمونی تنهابودنمون موقع رانندگی تو خیابون هرجا منبشینمباید سینم بیرون باشه
بعد فکر کن گریه میکنه چرا از بالا در اوردم از پایین لباست در بیار جفتش بیاد بیرون تو جنع ها هیچجا نمیتونم برم
نمیدونمذولی بنظرم کهیچوقتیادشوننمیمونه خیلی کوچیکن کیادشون ببمونه من پسرمم اصلا یادش نیست تابحال نشده ی بچه بگه یادشه ولی خب روحی نمیدونم شاید اثر بذاره کمن هیچی اطلاع ندارم ولی خب من تلخک زدم بدون رنگبود بعد خیلی راحت خورد هی میک زد گفت تاخ هی میک زد گفت تلخ تا وقتی دیگ تلخ نبود بعد خندید گفت تلخ نههه یعنی دیگ نیست
اره پسر منم..اونطوری نبود مدام گریه کنه فقط چند بار قبل خواب گریه کرد چون با شیر میخوابید...وسط خوابم بیدار میشد اما چون خیلی خسته میکردم و دیر میخوابوندمش وسط خواب فقط یبار بیدار میشدروزام فقط سرگرمش میکردم...
کلا سر پروسه و پوشک وشیر اذیتم نکرد.خودم خیلی افسرده شدم بعد قطع شیردهی..دلم میسوخت براش
