بعد ب خانومش گفت عزیزم ببین چیه میگه این ......
باپوزخند
منم ب خانومش گفتم من برای بچه شما هدیه نیاورم ؟سزخ و سفید شد تو جمع گفت چرا عزیزم راستش من یادم رفته بود
مجبور شد راستشو بگه چون روزی ک من هدیه دادم دونفر دیگه هم بودن و شاهد بودن...
آقای بنده خدا ی نگاه ب خانومش ی نگاه ب من
ب زنش گفت تو مگه همش نمیگفتی اینا نیومدن ..واسه ما احترام قائل نشدن و...