سه روز کلی کار کردم تو خونه
دیشب مهمون داشتیم خونمون خیلی کثیف بود و ظرفام بخاطر اینکه بچه کوچولو دارم مجبور شدم یهو همه کارامو تو این سه روز انجام بدم.
شوهرم اصلا یه کمک به من نداشت
پا درد کمر درد گرفتم تنهایی همه کارا رو دوشم بود.
با یه بچه کوچیک خیلی ادم بی درکیه
دیشبم پسرم تا صبح بخاطر دل درد نخوابید
امروز باز نصف ظرفا مونده از بعد مهمونی تک و تنها شستم نشستم صبحونه بخوریم میگه برو قوری و بیار گفتم حال ندارم تو برو چرا همش به من کار میدی
میبینی خستم فشار روم بوده
لج کرد گفت سفره رو خودت جمع کن 🙂خیلی از خودم بدم اومد با این رفتارش