دوستان من و شوهرم تو یه گروهی هسیم خانوادگی من خونه مادرم هسم شوهرم خونه ی خودمون امشب شوهرم یه متن1 گزاشت ک.... قهوه تلخه ولی خوشمزست وقتی میخوریم تلخیش دو تحویل نمیگیریم واسه همین میگیم چسبید با زندگی هم همین کارو بکنیم تلخیش رو تحویل نگیریم بخندیم و بگیم عجب تعمی ... این مطنش بود بعد زیرش نوشته بود ..... والا تلخیشو اینقد تحویل گرفتم دیگه دوست نداره بره... من فک کردم منظورم ب منه بهش گفتم عصبی شد گف منظورم بی پولیه ....ب نظره شما منظورش من نبودم ؟؟
وا اخه مگه مجبوری ازدواج کرده یا مگه کاری کرده که با این حرفش مطمئن بشی منظورش تویی...چرا باید فکر کنی منظورش تویی توام بللفاصله یه متن تو همین مایه ها میزاشتی