تاپیکای قبلیم کامل توضیح دادم جریانو
امروز دخترم کاری داشت باهاش، زنگزد بهش
اونم به بچه گفت دیگه به من زنگ نزن
از اونجایی که دختره اصلا دوست نداره شوهرم با ما ارتباط بگیره؛ یا به دخترش محبت کنه واینها، فهمیدم برای خوشایند اون اینکارو کرده
بعدشم به من پیام میداد که نه به من زنگ بزن نه پیام بده
بخاطر دخترم خیلی ناراحت شدم
تصمیم دارم شنبه برم و ضربه ی مهلکی بزنم بهش
برو و ضربه مهلکی بزن بهش 🔪
برو جرشون بده وای اینا دیگه کین بخدا ، آه دخترت میگیردشون
اشغال کثافت
میبخشید شنبه نرو = نرو =
اگر یک کار مهم و اساسی در روز شنبه انجام بشه = یا شروع بشه = اون کار ابتر و ناقص و بی نتیجه و یی فرجام می مونه
بزار یکشنبه = یا پنجشنبه
ببین یا باید لوش بدی و بی پول بشین
یا پول باشه و اونم بتازونه
ببین کدوم راه منفعت بیشتر داره برات
بنظرم با دخترت صحبت کن نکه بترسونیش ولی بزار یکم متوجه اطرافش باشه بگو پدرش چکار کرده بدون گریه بگو
و بگو همیشه تو دنیا ممکنه اینجور اتفاقات بیفته مهم واکنش ماست ک گریه کنیم و ضعیف باشیم
یا قوی باشیم و آدمهای بد رو ازخودم دور کنیم
بدگویی زیادی از شوهرت نکن ک حس ناامنی دخترت بگیره فقط بگو بابا میخواد طلاق بگیره بنظرت من اجازه بدم ک بره دنبال زندگیش و ماهم بریم دنبال زندگیمون؟ و گاهی باهاش تلفنی حرف بزنی اگرم حرف بد زد غمگین نشو من مثل کوه مواظبتم نمیزارم کسی آزارت بده
قوی شدن رو از الان شروع کن
ب دخترت بگو باید تو این دنیا قوی و زرنگ باشی خوب درس بخونی و پول هم داشته باشی عشق زیادی بهش بده و بگو ک اندازه کل آدمها دوسش داری بجای پدرشم دوسش داری
نذار کمبود عاطفی بگیره
