خاستگارم و قبول کردم ولی هنوز نامزد نکردیم چند وقت دیگس نامزدیمون
بعد فامیلمع خواهرش هم سنا خودمه و خیلی باهام صمیمیه و از دوست پسرش و کسایی که بهش پیام دادن و حتا اینکه سر دوست پسرش خودشو از جایی انداخت و کمرش شکست و همه اینارو بهم گفت بعد من فقط یه چیز گفتم اونم خیلی استرس دارم جریان این بود که قبلاً خاستگارم کسیو دوست داشته و نشده بعد خواهرش گفت بت راجب گذشتش گفته؟ گفت گفته کسیو دوست داشته و فامیل بوده گفتم آره گفته گفت نگفت کیه من خر الاغم گفتم شاید میدونه وقتی همه اینارو میدونه درومدم گفتم آره گفت فلانی دوست داشتم و نشد
گفت واااقعا چه سلیقه گوهی داشته هاااا
پشیمون شدم گفتم