هفتادو شیش سال پیش یه صهیونیست وارد ایران شد گفت بساط قناتها باید برچیده بشه و باید سدسازی انجام بدید و این شروع خشکسالی برنامه ریزی شده در ایران بود .
تا قبل از انقلاب اکثر شهرها و روستاها آب لوله کشی نداشتن یعنی در شهرها بصورت محدود آب لوله کشی بود البته بیشتر شهرها حتی تهران خیلی کوچیکتر ازالان بود با شروع انقلاب و هدف ارایه اینجور خدمات به تمام شهروندان اکثر شهرها و روستاها مجهز به امکانات ارایه آب و برق و گازشدن با ارایه بهداشت همگانی و خدمات بهتر جمعیت رشد کرد و چون قیمت این موارد با یارانه ی پنهان به مردم ارایه میشد مردم بفکر درست مصرف کردن نبودن مثلا همون روشهای قدیمی آبیاری توسعه ی صنعت در مناطق کویری و مصارف خانگی بدون در نظر گرفتن مسایل صرفه جویی بهتر و بیشتر و البته تغییر کاربری باغها از تولیدات کممصرف به پر مصرف زدن چاه های با مجوز و بدون مجوز به وفور ...اینها باعث شد هم آبهای روی زمین کم بشه هم آبهای زیر زمینی و فرونشست زمین بشه
از طرفی با وجود اینکه ایران بزرگترین آب شیرین کن خاورمیانه رو در دولت قبل پی ریزی کرد و حدودا چنتا همه از قبل داشتیم ولی خوب این آب هم تولیدش خیلی گرون در میاد هم باندازه ی کل مصرف ایران نمیشه در دولت قبل با لوله گذاری از دریای عمان به صنایعی که در مثلا اصفهان وجود داره این مشکل تا حدودی حل شد ولی خوب بجز دولت قبل و یمقداری در دولت احمدی نژاد در بقیه ی دولتها کار خاصی انجام نشد البته زدن سدهای بزرگ روی رودهای بزرگ مرزی در ترکیه باعث تغییر اقلیم شمال غربی کشور شده همینطور باعث خشک شدن بخش زیادی از عراق و ایجاد ریز گردها در منطقه ی خوزستان شده
البته دوساله که بارشها بشدت کم شده این مشکلات بشدت بیشتر نمود پیدا کرده اون دوست عزیزی هم که از بازگویی مشکلات مثل راننده تاکسیها توسط منتخب مردم (همون نمیدونم بلد نیستم نمیفهمم )تشکر کردن باید بگم گفتن این مسایل خیلی مهم نیست عمل کردن مهمه