یعنی چرررت ترین چیزا ..
منم همینطور بودم. عین نوجونی بود. فکرای مسخرهههه
چی مثلا
مثلا چی؟
چون بالانس هورمونی بهم ریخته ست و مغز تا بخواد به شرایط جدید عادت کنه یکم زمان میبره
سعی کن تمرین تنفس کنی و مدیتیشن و یوگا خیلی کمک میکنه
طبیعیه
اگه چیزای ترسناک و خطرناکه اهمیت نده
اگه چند ماهه طول کشیده برو دکتر شاید افسردگی بعد زایمان باشه
شوهرم رو مخم بود. اون بنده خدا کپ کرده بود از شرایط جدید و من حرص میخوردم. که چرا به من گفت بالای چشمت ابروعه. چرا رفت فلان جا. چرا زنگ نمیزنه و... مامانم بچه رو نگه میداشت من سز بودم و هیچی بلد نبودم. انقدرررر حرص میخوردم. چرا بچه رو اینطوری گرفته، چرا نمیزاره برم خونهی خودم. اینا (خانوادم) نمیزارن من به بچهام شیر بدم و...
بیشترش توهم خودم بود
احتمالا افسردگیه گلم همین که حسمیکنی انگار یه مشکلی هست یعنی باید بری پیش روانپزشک
دارو بخوری خیییلی بهتر میشی از الانم بگم سرخود نباید قطع کنی مرتب مصرف کن تا دکترت خودش بخواد کم و قطع کنه
برای شیردهی هم مشکلی ایجاد نمیشه من خودم از پنج ماهگی هم دارو میخوردم هم شیر میدادم مشکلی هم نبود
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
