من 2 ساله باهاشون قطع ارتباطم
و نه خونشون میرم و نه مراسم هاشون
دلایلش هم خیلی طولانیه ونمیخوام یاد آوری کنم که حالم بد شه
فقط همینقدر بگم که پدرشوهرم واسه طلاق گرفتن من، از هیچ کاری دریغ نکرد
هرکاری از دستش می اومد کرد که من طلاق بگیرم ولی به خواسته ش نرسید
منم به کل باهاشون قطع ارتباط کردم و خونه مو جابجا کردم(دیوار به دیوار هم دیگه بودیم تو روستا،الان اومدیم شهر)
خلاصه چند وقته دیگه عروسی برادرمه
و مادرم حتمادعوتش میکنه، منم نمیتونم بگم دعوتش نکن
چون مادرم اصلا حرف گوش نمیده
خلاصه عروس یه شهر دیگه ست که 5ساعت باما فاصله داره و شوهرم میره پدرشو از روستا برمیداره و میاره که باهامون بریم عروسی
(من بعد از قهرمون هروقت خواستیم بریم یه جای مشترک و اونانشستن تو ماشینمون
من با تاکسی وآژانس رفتم،اما این سری 5ساعت راهه و نمیشه مخصوصا که ماشین ما هم خالیه)
حالا سوالم اینه
شوهرم که میره پدرشو میاره، بعد میاد دنبال ما
یعنی پدرش نشسته و بعد من سوار ماشین میشم
یعنی باید سلام کنم؟؟؟
اما من اصلا دلم نمیخواد سلام کنم